یکی از مهمترین اهداف رژیم بعث عراق از بمباران و موشکباران شهرها به ویژه شهر دزفول این بود که با از بین بردن زیرساختهای اقتصادی و ناامن کردن شهرها،به مردم ایران بگوید که از مقاومت دست بردارید. این رژیم با وجود برخورداری از همه نوع تجهیزات جنگی و نیروی انسانی شکستهای سنگینی از رزمندگان اسلام متحمل میشد؛ رزمندگانی که با تشویق و ترغیب پدران و مادران خود عازم دفاع از دین و میهن اسلامی خود شده بودند و حالا صدام میخواست با شهید کردن مردم بیدفاع در شهرها،آنها را از ادامه کارشان باز دارد.این تاکتیک،یک تاکتیک مرسوم در هر جنگی محسوب میشود.یعنی فشار غیرمستیقیم به طرف مقابل برای عقبنشینی از مواضع سیاسی و دفاعی.اما صدام با همه ادهایش هیچگاه نتوانست بفهمد که دفاع ملت ایران نه تنها با سایر جنگها تفاوت دارد بلکه مردمی هم که در مقابلش ایستاده است،یک مردم انقلابی با پیشینه دینی و اسلامی است که راهبری مدبر، آنها را هدایت میکند.
آرمانهای انقلاب اسلامی چنان در روح و جان مردم ایران نفوذ کرده بود که مقاومت در برابر هر بحرانی را بر آنها تسهیل میکرد. مردم مقاوم دزفول هم که در خط مقدم دفاع از خاکریز انقلاب اسلامی قرار داشتند،به ویژه در اوایل جنگ تحمیلی رسالتی مضاعف بر دوش خود احساس میکردند چون دشمن تا حدود ۲۰کیلومتری این شهر رسیده بود و تا زمان رسیدن و حضور نیروهای نظامی،مردم با دست خالی از شهر دفاع کردند و دشمن مجبور شد به پشت رودخانه کرخه عقبنشینی کند.به عبارت دیگر دزفول سد بزرگی مقابل عراق در دستیابی به اهدافش شده بود.سدی اعتقادی.